نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

ما اومدیم !!!

   سلام دختر گلم خیلی وقته برات چیزی ننوشتم ماشالله اینقدر شیطون شدی که نمیدونم کدومو بنویسم نمیدنی یه وقتهایی چقدر شیرین میشی و شیرین زبونی میکنی یه وقتهایی هم بینهایت حرصم رو در میاری و فضول میشی یک هفته اینترنت نداشتیم بعدشم نی نی وبلاگ باز نمیشد تا الان خوب بذار اول یه پست با موضوع تولدت برات بنویسم بعد شیطونی های جدیدت خوب یه چیز دیگه من و بابایی تصمیم گرفتیم از این به بعد بیشتر خاطراتت رو به صورت رمز دار برات بنویسم و تنها به دوستهایی که میشناسمشون رمز بدم خب نمیدونم خوبه یا بد اما بالاخره داری بزرگ میشی و شاید در آینده ازم انتقاد کنی چرا بدون محدودیت همه ی روزها و خاطراتت رو نوشتم نمی دونم به نظر...
15 شهريور 1391

چند کلام مادرانه

بالاخره دو ساله شدی عزیز مامانی باورم نمیشه دو ساله هستی وای که چقدر زود گذشت هرچند روزهای بینهایت سخت رو پشت سر گذاشتیم روزهایی که فقط من و خدا میدونیم چی شد و چی نشد از حاملگی که قند گرفتم و سختی های بینهایتش تا بدنیا آمدنت و شب بیداری تا چهار ماهگی نفخت که تمومی نداشت و بعد واکسنها و ... اما در عوض وقتی توی چهار ماه و یک هفتگی اولین غذات رو خوردی  توی پنج ماهگی غلط زدی توی هفت ماه و هفت روزگی نشستی توی نه ماه و نه روزگی دندون در آوردی توی یازده ماه هگی راه رفتی  و کلی چیز دیگه من واقعا از ته دل شاد میشدم واقعا احساس زندگی میکردم و احساس مادری و تمام سختی ها رو به جون میخریدم قربونت برم دیگه داری بزرگ میشی خانم تر میشیب و شیری...
15 شهريور 1391